قطره اشکی از دیده روان شد
گفتم از کجا میایی
پاسخ ام داد از دل روان گردیده ام
دل را گفتم چرا گریانی
گفتم از کجا میایی
پاسخ ام داد از دل روان گردیده ام
دل را گفتم چرا گریانی
گفت ایا تو نمیدانی؟
دل قطره ای دیگر فرستاد
گفتم نمیخوام با اشک هایت رسوا شوم
عقل به ارامی ندا داد
کجایی تو که رسوای زمانی
.
.
گفتم نمیدانم ازکدام خاطره پریشانی؟دل قطره ای دیگر فرستاد
گفتم نمیخوام با اشک هایت رسوا شوم
عقل به ارامی ندا داد
کجایی تو که رسوای زمانی
.
.
viva(ویدا طهرانی )
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar